قصر شیشهای
قلعه شیشه ای با خودش در تضاد است. شاید این تناقض ناشی از طراحی باشد. شاید با توجه به زمینهای پیچیده احساسی که در آن قدم میزند، اجتنابناپذیر باشد. اما نتیجه فیلمی است که هیچگاه به طور کامل کلیک نمیکند و داستان اصلی دلخراش را رعایت نمیکند .
این فیلم بر اساس کتاب خاطرات پرفروشی به همین نام نوشته جینت والز، ستوننویس سابق نیویورکی است. در آن، او دوران کودکی فقر، عدم اطمینان و غفلت را به یاد می آورد. به عنوان یکی از چهار فرزند یک پدر بدرفتار، الکلی و یک مادر هنرمند خودخواه، ژانت یاد گرفت که از خود مراقبت کند و از خواهر و برادرش در سنین جوانی مراقبت کند، حتی زمانی که آنها از شهری به شهر دیگر نقل مکان کردند، از مدرسه باز ماندند. اغلب روزها گرسنه رها می شود.
فیلم دستین دانیل کرتون، کارگردان و همکار نویسنده، بین سالهای جوانی و نوجوانی ژانت و بزرگسالی او در سال 1989، زمانی که ظاهراً با شغلی بهعنوان نویسنده مجله نیویورک و نامزدی با یک مشاور مالی جاهطلب ثبات پیدا کرده بود، تغییر میکند. اما ساختار رفت و برگشتی هرگز واقعاً کار نمی کند: به جای ایجاد حرکت به سمت لحظه های حقیقت مورد نظر خود، احساس اپیزودیک می کند.
«قلعه شیشهای» واقعاً در فلاشبکهایش قانعکنندهتر است، زمانی که ژانت (یک الا اندرسون بالغ و با روح) بهتر به عنوان صدای دلخراش و نترس خانواده ظاهر میشود. و با توجه به اینکه بری لارسون نقش او را در بزرگسالی بازی میکند، شگفتآور است. لارسون در اینجا با کرتون، که جواهری مستقل در سال 2013 "کوتاه مدت 12" یکی از فیلم هایی بود که او را روی نقشه قرار داد، متحد می شود. اما به تصویر کشیدن ژانت در اواسط دهه 20 زندگی او را به طرز عجیبی بی اثر می کند. او یک مسافر در داستان خودش است که اغلب به میل دیگران عمل می کند.
همانطور که در «کوتاه مدت 12» که در یک مرکز نگهداری از نوجوانان در معرض خطر اتفاق میافتد، «قلعه شیشهای» از وحشتی که شخصیتهای جوانش تحمل میکنند دوری نمیکند. و رویکرد واقعی کرتون بار دیگر به او کمک می کند. او با کار بر روی فیلمنامه ای که با همکاری اندرو لانهام نوشته است، عاقلانه از خشونت و بدبختی هایی که ژانت و خواهران و برادرانش متحمل شدند زیاده روی نمی کند.
با این حال، تصویر پدرسالار رکس والز همچنان نگرانکننده است. وودی هارلسون می تواند در نقش ترسناک باشد، به خصوص در غرایز خطرناک شخصیت و عصبانیت های مستانه. به نظر می رسد او تشخیص می دهد که این مرد یک هیولا بود. اما «قلعه شیشهای» همچنین از ما میخواهد فکر کنیم که او در رویکرد غیرمتعارف والدینی هیجانانگیز است و شیطنتهای او را سرگرمکننده میدانیم. همین امر در مورد بازی نائومی واتس در نقش همسر رکس، رز مری، زنی پرخاشگر و بازیگوش صادق است که زمانی چنان در نقاشی خود غرق شد که متوجه سوختگی شدید ژانت در حین پختن هات داگ روی اجاق نشد.
رز مری در توضیح اینکه چرا در یکی از توقف های متعدد خانواده به سمت درختی با شکل غیرعادی در بیابان کشیده شد (و تم اصلی فیلم را بیان کرد) به ژانت می گوید: «این مبارزه است که به آن زیبایی می بخشد.
دوباره، شاید والدین والز همه آن چیزها - و خیلی چیزهای دیگر - برای ژانت و خواهران و برادرانش بودند (با بازی سارا اسنوک، جاش کاراس و بریژت لوندی پین در بزرگسالی). اما نتیجه فیلمی است که علیرغم صحنههای تکاندهندهاش، در کل به طرز شگفتانگیزی احساس امنیت میکند.
بیشتر اینها در ولش، ویرجینیای غربی اتفاق میافتند، زادگاه فقیر رکس تنها زمانی که خانواده کاملاً از هم پاشیده شود، با اکراه به آنجا باز میگردد. اینجاست که او در نهایت قصد دارد قلعه شیشه ای عنوان داستان را بسازد: سازه ای باشکوه با انرژی خورشیدی که او سال ها طراحی می کند. واضح است که هرگز این اتفاق نخواهد افتاد. اما وقایع مهمی در آنجا اتفاق میافتد، از جمله لحظهای که ژانت از او میخواهد نوشیدنی را متوقف کند، زیرا خانواده نمیتوانند در کلبهی فرسودهشان برق بپردازند.
همانطور که در بخشهای 1989 میبینیم، هر متانتی که رکس به آن دست مییابد زیاد دوام نمیآورد. او همچنان به مست شدن و شرمندگی ژانت ادامه می دهد، به خصوص که او سعی می کند در کنار نامزد ثابت و حامی (و البته کمی خسته کننده) خود، با بازی مکس گرینفیلد، یک نمای صیقلی به نمایش بگذارد. لارسون در نهایت اجازه میدهد تا شکافها در چند طغیان هیجانانگیز که برجستهترین عملکردی هستند که در غیر این صورت به خطا تلقی میشوند، نشان داده شوند – و احساسات فروخورده را بیرون بریزند.
مطمئناً بخشش و رستگاری پس از چنین کودکی دشوار قابل تحسین و امکان پذیر است. آنها همچنین مضامین سینمایی شایسته و الهام بخش هستند. اما «قلعه شیشهای» در نهایت تمام زشتیها را با یک کمان مرتب به هم پیوند میدهد که کاملاً مناسب نیست. دیگر بازیگران فیلم قصر شیشه ای، بری لارسون، وودی هرلسون، و نائومی واتس.